معنی باتورگرفتن، سنگین وبی روح بزور کشیدن، سخت کشیدن، لاروبی کردن، کاویدن کشاندن، چیز سنگینی کهروی زمین کشیده میشود، کشیدن, معنی باتورگرفتن، سنگین وبی روح بزور کشیدن، سخت کشیدن، لاروبی کردن، کاویدن کشاندن، چیز سنگینی کهروی زمین کشیده میشود، کشیدن, معنی fhmc;ctتj، sj;dj mfd cmp fxmc ladbj، soت ladbj، gاcmfd lcbj، lاmdbj laاjbj، ]dx sj;djd licmd xkdj ladbi kdamb، ladbj, معنی اصطلاح باتورگرفتن، سنگین وبی روح بزور کشیدن، سخت کشیدن، لاروبی کردن، کاویدن کشاندن، چیز سنگینی کهروی زمین کشیده میشود، کشیدن, معادل باتورگرفتن، سنگین وبی روح بزور کشیدن، سخت کشیدن، لاروبی کردن، کاویدن کشاندن، چیز سنگینی کهروی زمین کشیده میشود، کشیدن, باتورگرفتن، سنگین وبی روح بزور کشیدن، سخت کشیدن، لاروبی کردن، کاویدن کشاندن، چیز سنگینی کهروی زمین کشیده میشود، کشیدن چی میشه؟, باتورگرفتن، سنگین وبی روح بزور کشیدن، سخت کشیدن، لاروبی کردن، کاویدن کشاندن، چیز سنگینی کهروی زمین کشیده میشود، کشیدن یعنی چی؟, باتورگرفتن، سنگین وبی روح بزور کشیدن، سخت کشیدن، لاروبی کردن، کاویدن کشاندن، چیز سنگینی کهروی زمین کشیده میشود، کشیدن synonym, باتورگرفتن، سنگین وبی روح بزور کشیدن، سخت کشیدن، لاروبی کردن، کاویدن کشاندن، چیز سنگینی کهروی زمین کشیده میشود، کشیدن definition,